کاش میتوانستم از تمام واژهنامههای دنیا دو کلمهی «زن» و «مرد» را حذف کنم. بعد تمام متضادهای دوتایی دیگر را. تمام مرزهایی که دو واژه را از هم دور نگهداشته برمیداشتم، خٰم میکردم تا یک حلقه شود. هربار که از یک نقطه آغاز میکردم و دور میزدم، هم «زن» وجود داشت، هم «مرد» هم هزار «؟» رنگارنگ دیگر. چنین شکل مهربانی است دایره. بیآغاز، بیپایان، کاملا همگون و بیبرتری.
واژه عنصری است جادویی، لشکری قدرتمند و پرشکوه که هم تفرقه میآفریند، هم آشتی میدهد. هم مغلوب میکند و هم پیروز. واژه آنروز وحشی میشود که بهجای زایش و جایدادنِ رنگ و بوی جدید، سمّ یکنواختی و محدودیت را در سرزمین انسانها بپاشد. گاهی فکر میکنم واقعا واژه است که حاکم بر ماست، و نه ما خالقِ واژه. کاش هرچه دوقطبی هرزٍ «زن»«مرد»وار است، از سرزمین واژهها ریشهکن کنیم.
درباره این سایت